×
اطلاعات بیشتر باشه، مرسی برای ارائه بهترین تجربه کاربری به شما، ما از کوکی ها استفاده میکنیم
× عشق.جدایی .وصال
×

آدرس وبلاگ من

khatere-62.goohardasht.com

آدرس صفحه گوهردشت من

goohardasht.com/khatere_62

نمیشه باورم که دستی دستی

      نمیشه باورم که دستی دستی

      نمک خوردی نمکدونوشکستی

      که بعدازاون همه مهرو محبت

      تورفتی با رقیب من نشستی

      ندونستم تو آستینم یه ماره

      که پشت اون نقاب گل یه خاره

      خداتقاصموازت بگیره

      شنیدی چوب اون صدانداره

      میدونم یه روزی میشی پشیمون

      می گردی پی من هیرون و پرسون

      نمونده فرصتی برای جبران

      نمی شم خام اون چشای گریان

      به اون خدانمی کنم هلالت

      الهی بشکنی توهرنگاهت

      خداکنه که این کابوس عشقم

      همیشه باشه تو خوابو خیالت 

چهارشنبه 15 تیر 1390 - 11:19:17 AM

ورود مرا به خاطر بسپار
عضویت در گوهردشت
رمز عبورم را فراموش کردم
نظر ها

http://www.gegli.com

ارسال پيام

چهارشنبه 15 تیر 1390   1:28:10 PM


يه روز يه آقايي نشسته بود و  روزنامه  مي خوند كه يهو زنش با ماهي تابه
مي كوبه تو سرش.
مرده ميگه: براي چي اين كارو كردي؟
زنش جواب ميده: به خاطر اين زدمت كه تو جيب شلوارت يه كاغذ پيدا كردم كه
توش اسم سامانتا نوشته شده بود ...


مرده ميگه: وقتي هفته پيش براي تماشاي مسابقه اسب دواني رفته بودم اسبي
كه روش شرط بندي كردم اسمش سامانتا بود.


زنش معذرت خواهي می کنه و میره به کاراي خونه برسه.

.
.
.

.


.


.

.
نتیجه اخلاقی: خانمها همیشه زود قضاوت میکنند

.

.

.

سه روز بعدش مرده داشته تلويزيون تماشا مي كرده كه زنش اين بار با يه
قابلمه ي بزرگ دوباره مي كوبه تو سرش!
بيچاره مرده وقتي به خودش مياد مي پرسه: چرا منو زدي؟

زنش جواب ميده: آخه اسبت زنگ زده بود!
.
.
..
.
.
نتیجه اخلاقی 2: متاسفانه خانمها همیشه درست حس میکنند